اوج تاثير انقلاب اسلامي در منطقه ي خاورمیانه و کشورهای مسلمان بود که نه تنها در مجاورت ایران قرار داشتند بلکه با ايران از هماهنگی عمیق دینی و فرهنگی نیز برخوردار بودند. بارزترین نمونه های این حرکت هاي رهائی بخش را در لبنان، فلسطین، افغانستان، الجزایر و مصر میتوان مشاهده کرد.
بر هم زدن تعادل منطقه و جهان
با پیروزی انقلاب اسلامی، تعادل قوای منطقه ي حساس خلیج فارس و خاورمیانه به هم خورد. شعار اسلام خواهی در قلب کشورها و ملت های مسلمان با قدرت هر چه بیشتر مطرح می شد و مسلمانان بر محور آن بصورت یک نیروی متراکم و فشرده در آمده بودند که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران این نیروی متراکم، نمود وسیع تر و آشکارتری یافت و می رفت که بسیاری از نظام های منطقه با الهام از ایران به دست مردم شان ساقط شوند. در ارتجاعیترین کشورهای منطقه یعنی عربستان، شورشهای چشمگیری به وقوع پیوست و عظیم ترین آن ها برخورد مسلحانه و نبرد خونین بود که در اوائل انقلاب در داخل مسجد الحرام اتفاق افتاد و ارتش عربستان به کمک نیروهای غربی، انقلابیون مسلمان را که به مسجد الحرام پناه برده بودند در همان جا سرکوب کرد. در عراق مردم مسلمان هم پای مردم مسلمان ایران در شادی سقوط شاه پایکوبی کردند و صدام و حزب بعث از دیدن این وضع بر آینده ي خود بیمناک شدند. منطقه ي ما که در همسایگی ابر قدرت شرق قرار دارد، به علت موقعیت ژئوپلتیکی و منابع نفت از حساسیتخاصی برخوردار بود لذا با بر هم خوردن تعادل این منطقه، انقلاب اسلامی میتوانست تأثیر مهمی در بر هم زدن تعادل جهان داشته باشد. بدین علتبود که شوروی فرصت طلبانه به افغانستان حمله کرد و مسلمانان و مجاهدین افغانی که در دفاع از آب و خاک خویش در برابر مهاجمان روسی انگیزه ي قوی داشتند، متأثر از انقلاب اسلامی ایران برای مبارزه دو چندان شد و نزدیک ده سال درگیری مستقیم نظامی شوروی در افغانستان به اضافه ناکامی ها و عوامل دیگر، فرو پاشی و اضمحلال بلوک شرق و جهان کمونیست را به دنبال داشت. از سوی دیگر حکام منطقه در مقابل انقلاب اسلامی کاملا ماهیت شان را نشان دادند و بهانه ي کافی برای حضور آمریکا در منطقه را فراهم آوردند. پس از جنگ ویتنام، آمریکا بزرگترین لشكر کشی را در جریان جنگ تحمیلی و جنگ نفت به این منطقه انجام داد. ممکن است عدهای این وضع را اوج هیبت، قدرت و عظمت آمریکا بدانند، ولی در واقع باید بگوئیم بر عکس این هم آغاز سقوط و اضمحلال این ابر قدرت است، زیرا قبل از انقلاب، آمریکا بصورت غیرمستقیم و صرفا از راه دیپلماسی، همه ي مهرهها را به دلخواه خود میچید، اما چون خودشان صدام را برای کوبیدن انقلاب اسلامی بیش از اندازه تجهیز و تقویت کرده بودند، پس از پذیرش قطعنامه و آتش بس لازم بود انرژی عراق را تخلیه کرده و به نوعی مجددا تعادل را به منطقه برگردانند و این جز در سایه ي حضور نظامی آمریکا مقدور نبود. بنابراین، کاری را که آمریکا قبلا با نیروی سیاسی انجام میداد حالا باید با اهرم نظامی تمام عیار و دخالت مستقیم انجام دهد و این به جای آنکه نشانه ي قدرت باشد نه تنها دلیل بر وجود ضعف فعلی بلکه تجربه نشان میدهد که این گونه برخورد زمینه ساز ضعف های بیشتر و در نهایتسقوط و اضمحلال خواهد بود.
رشد و گسترش نهضت های رهائی بخش
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، در بسیاری از نقاط جهان ملت های در بند بویژه محرومان و مستضعفان جانی تازه گرفتند و برای آزادی و رهایی خویش تلاش ها، مبارزات و حرکت های گوناگونی را آغاز کردند.
ولی اوج و فراز این مبارزات در منطقه ي خاورمیانه و کشورهای مسلمان بود که نه تنها در مجاورت و همسایگی ایران انقلابی قرار داشتند بلکه، با این ملت از هماهنگی عمیق و وسیع دینی و فرهنگی نیز برخوردار بودند که این خود میتوانست تأثیر عمیقی در گسترش و توسعه ي انقلاب اسلامی داشته باشد و بارزترین نمونههای این حرکت ها و مبارزات انقلابی و رهائی بخش را در لبنان، فلسطین، افغانستان، الجزایر و مصر و غیره میتوان مشاهده کرد. در هم شکستن صولت و ابهت ابر قدرت ها، رشد وحدت و اخوت در میان مسلمانان و فرقههای مختلف اسلامی، فرو پاشی بلوک شرق و جهان کمونیست و آزاد شدن جمهوریهای مسلمان نشین از تحتسلطه و دیکتاتوری این ابر قدرت و نمونههای دیگری از این قبیل نیز در زمره ي آثار انقلاب اسلامی به شمار میروند و این انقلاب در تحقق آنها تأثیر چشمگیری داشته است.
نظرات شما عزیزان: